مینویسم تا بدونی ، تا بدونم

خونه خاله فرنوش

1393/3/20 23:26
نویسنده : مامان پریسا
393 بازدید
اشتراک گذاری

آوای عزیزم امروز صبح زود بیدار شدیم آماده شدیم برای رفتن به خونه خاله فرنوش ولی قبل از رفتن مامان یک خبر خیلی خیلی بد و ناراحت کننده شنید و اونم اینکه مادر سهیلا خانوم .....خانوم گرامی فوت کردند و خیلی ناراحت شدم

روحشون شادغمگین

 

بعد با هم رفتیم دنبال خاله شیما و امیر سام و رفتیم خونه خاله فرنوش و شایان

پندار و خاله پریسا

آرنوشا و خاله اندیشه

امیرسام و خاله نسا 

هم بودند

 

 

 

 

 

بعد از ظهر همه با هم رفتیم باغ وحش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بعد از باغ وحش دوباره رفتیم خونه خاله فرنوش که زحمت کشید و شام براتون کباب تابه ای درست کرد 

و شما هم دوباره کلی با هم بازی کردید

 

بعد هم شام خوردیم و اومدیم خونه بابا مهیار هم از دانشگاه اومده بود و شما تو راه خوابت برد

دوستت دارم عزیزم و تمام کارها و برنامه ها فقط به خاطر توست عشقم

 

خوب بخوابی

 

 

 

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)