مینویسم تا بدونی ، تا بدونم

عاشق ددری

1392/9/14 16:10
نویسنده : مامان پریسا
165 بازدید
اشتراک گذاری

هر روز صبح که پامیشی منتظری تا با هم بریم بیرون 

 

 

 

یه روز صبح بهت گفتم میخواییم بریم پارک لباس پوشیدیم توام طبق معمول کیفتو برداشتی که بریم

ولی چون من میخواستم ازت عکس بگیرم عصبانی شده بودیچشمک

 

 

هروقت میریم پارک کلی دوست پیدا میکنی آخه خیلی خوش اخلاقی عشقم

 

 

وقتی داشتیم از پارک برمیگشتیم با هم رفتیم پاساژ اندیشه برات کلاه خریدم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

ماميِ بارمان
27 آذر 92 17:12
عزيزم، بريسا من به اين نتيجه رسيدم كه رنك قرمز خيلي خيلي به اوا مياد، جقدر بتو حوله ايش ناز، يه كم شبيه بتوي بارمانه كه عاشقشه دخترمو يه ماج ابدار بكن در ضمن ميبينم كه بالاخره وبشو اب كردي