مینویسم تا بدونی ، تا بدونم

اولین حمام

1392/6/9 20:42
نویسنده : مامان پریسا
134 بازدید
اشتراک گذاری

اولین دوشنبه  91.6.6 بعد از آمدن تو به خانه مادرجون آمد توی دستشویی تورا شست...

تو که همینجوری همش خواب بودی بعد از حمام انقدر خوابیدی که همه ما ترسیده بودیم....سبز

بعد از ظهر وقتی از خواب بیدار شدی هممون کلی ذوق کردیم البته کلا 10 دقیقه بیدار بودی و دوباره خوابیدی...

مامان ژاله همش میگفتن مطمئنی وقتی میشستینش سرش به جایی نخورد؟ابله

آخه چرا انقدر میخوابه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خنده

این هم بعد از حمام اول

 

 

و بعدش خوابیدی...

 

 

وتوی خواب شیر میخوردی...

 

 

و حتی شب با ماساژ که مامان زهرا داد هم بیدار نشدی...

آخه دخترم حموم رفته بود و کیسه کشیده بود خیلی خسته بود...

 

 

خلاصه اونشب ما هرکاری کردیم بیدار نشدی و تمام کارها هم در خواب انجام میشد....

کلا خیلی خوش خواب بودی و تمام روز و شب را خواب بودی و هر وقت هم برای ما مهمان میامد باز تو خواب بودی...

موش کوچولوی خواب آلو....عاشقتم که به مامان فرصت میدادی تا ساعتها بشینه و تو زیبارو تماشا کنه....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)