ورود به خانه....
خلاصه بعد از همه این تعریفها که برات کردم صبح پنجشنبه اومدن و تورو بردن که حمومت کنن و آماده بشی که بریم خونه.... خاله مریم و عمو مهران رفتن و ساک حملتو از خونه آوردن وقتی خانم پرستار اومد گفت یک دست لباس تمیز بدین کلی ساک رو گشتیم و فهمیدیم بابا انقدر هول شده بود که برات لباس آستین دار نیاورده بود شانس آوردیم تابستان بود وهوا گرم وگرنه.... خلاصه خیلی خوشتیپ با آستین رکابی اومدی خونه.... خاله نیلوفر مادر جون عمو مهران و خاله مریم اینجا بودن..... وقتی اومدیم خانه من زود همه جای خونه رو بهت نشون دادم البته تو خواب بودی.... اتاقتو که با یک دنیا عشق برات چیده بودیم بهت نشون دادم......
نویسنده :
مامان پریسا
15:05